وقتی
وقتی از زمین و آسمون میباره
وقتی دلت از همه جا و همه پره
وقتی خسته ایی
وقتی توی باتلاق شک و تردید داری دست و پا میزنی
وقتی از اضطراب داغونی
وقتی کسل و بی حوصله ایی
وقتی دلت میخواد یه زمانی بگذره تا از این بلاتکلیفی در بیاریی
وقتی مامان غر میزنه
وقتی بابا غر میزنه
وقتی اعصابت خورد میشه از اینکه آه و ناله ی دوتا آدم پیر رو میشنوی و دلت میسوزه و جیگرت اتیش میگیره
وقتی
وقتی
وقتی
و بدتر از همه اینه که وقتی چنگ میزنی به ریسمان الهی و کتاب خدا ، اما .....
و همه اینا باعث میشه هوس کنی خودت رو بکشی
هوس کنی از ته دل فریاد بزنی اونچنان که یا بدنت و وجودت تکه تکه بشه یا اینکه همه چیز اروم بشه
دلم گرفته . کاش بارون بیاد تا بشه رفت زیرش و ضجه زد تا حداقل ازت نپرسن چرا اشک میریزی
میخوام درباره ی خودم و عقایدم بنویسم . اون چیزی که فکر میکنم . بدون اینکه برام اهمیت داشته باشه دیگران چی درباره م فکر میکنند