خواب
یه زمانی آرزوم دیدن خوابت بود و تو خواب کنارت راه رفتن و قدم زدن
چقدر شاد بودم وقتی خوابت رو میدیدم
وقتی کنارت قدم میزدم
وقتی بهم محبت میکردی و از نگاهت عشق رو میخوندم
چقدر شاد بودم وقتی خوابت رو میدیدم
وقتی کنارت قدم میزدم
وقتی بهم محبت میکردی و از نگاهت عشق رو میخوندم
دیشب خوابت رو دیدم
پر از مهر و محبت و عشق
اما وحشت زده از خواب پریدم و خوابم رو برا آب تعریف کردم و صدقه دادم
دیدن تو توی خواب حالا برام کابوسه
کابوس
+ نوشته شده در شنبه هجدهم تیر ۱۳۹۰ ساعت 11:9 توسط Ben
|
میخوام درباره ی خودم و عقایدم بنویسم . اون چیزی که فکر میکنم . بدون اینکه برام اهمیت داشته باشه دیگران چی درباره م فکر میکنند