تيشه به ريشه
دارم قلع و قمع ميكنم
يه تيشه برداشتم و به هرچي مثلن دوسته ميزنم
يه تيشه برداشتم و به هرچي مثلن دوسته ميزنم
دوست واقعي ميخوام . نه دوستي كه اسمش دوست باشه. نه اينكه ايده و فكرمو بدونه و بعد مخالف عقايدم برام نسخه بپيچه . اونم زماني كه ازش نسخه نخواستم و گذاشتمش كنار
دارم تيشه به ريشه ميزنم و دورمو خلوت ميكنم
نبود اينجور دوستا بهتر از بودنشونه
پ.ن:
ميدونم اما خيلي بد و سنگدل شدم . بهم خرده نگيريد . اينجوري فقط ناراحتم كه چرا تنهام اما اونطوري عذابم به ازاي هر مثلن دوست چندين برابره
+ نوشته شده در یکشنبه هجدهم دی ۱۳۹۰ ساعت 11:17 توسط Ben
|
میخوام درباره ی خودم و عقایدم بنویسم . اون چیزی که فکر میکنم . بدون اینکه برام اهمیت داشته باشه دیگران چی درباره م فکر میکنند