دل نوشت
باخیال تو بسر بردن اگر هست گناه
من همچنان آب در هاون میکوبم : دی
زیاد سر حال نیستم . کلافه و بیکار.... دلخور ... عصبی ...حتی دیگه رقص هم آرومم نمیکنه ..حتی رفتن به پرورشگاه و با اونا سروکله زدن...
پوچ و بیهوده
گذران زمانم شده مرور خاطراتم و .....
حتی این قضیه سروسامون دادن به بعضیا هم منو از این خمودگی در نمیاره ....
بدجوری از هم دیگه بریدیم
بدجور
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم آذر ۱۳۸۸ ساعت 17:34 توسط Ben
|
میخوام درباره ی خودم و عقایدم بنویسم . اون چیزی که فکر میکنم . بدون اینکه برام اهمیت داشته باشه دیگران چی درباره م فکر میکنند